Chat Box LAB2LAB


ShoutMix chat widget

دوستان لطفا در پایان هر داستان نظرات خودشونا ارسال کنند. با تشکر

Popular Posts

Tuesday, May 3, 2011

وحید و عمه لیلا

سلام . اسم من وحیده .
من 21 سالمه و يه عمه دارم که 30 سالشه واسمش لیلاست خيليم خوشگله . اين عمه من از
اون وقتي که من يادم مياد يه کم خارش داشت . اما اين آخرا ديگه از هميشه بيشتر بود
. ماجرا از اونجا شروع شد که ما تو فرديس زندگي ميکرديم و عمه اينا تو تهران .
ماجرا برميگرده به سه چهار ماه پيش . من از اين کارم قبل از اينکه اين سايتو ببينم
خيلي پشيمون بودم و فکر ميکردم که فقط من يه نفر تو دنيا اين کار رو کردم ( سکس با
محارم ) اما اين سايت رو که ديدم گفتم ماجراي سکس با عمه لیلا رو براتون بگم . خيلي
حاشيه رفتم بريم سراغ داستان . يه روز من ميخواستم برم تهران تا يکي از دوستام رو
ببينم . گفتم از شب برم خونه عمه اينا بخوابم و صبح برم پيش دوستم . بعداز ظهر ساعت
5 بود من راه افتادم و ساعت هفت و نيم من تهران بودم . وقتي رسيدم در رو زدم عمه
بزرگم در رو باز کرد ( اون يکي عمم ) . سلام عليک و روبوسي کرديم رفتم تو .شوهر عمه
لیلا رفته بود از بندر جنس بياره ( فروشگاه صوتي تصويري داره ) وعمه لیلا آبجيش رو
صدا کرده بود که پيشش بمونه تنها نباشه . نميدونست که من ميخوام برم خونشون . خلاصه
نشستيم صحبت کردن . تا اينکه موقع شام شد . عمم زنگ زد از رستوران شام آوردن .
نشستيم خورديم . شب ساعت يازده شد . عمه بزرگم خسته بود گفت من برم بخوابم . من هم
تو چون تو خونه عجله داشتم واسه اومدن وقت نکرده بودم دوش بگيرم . قبلشم باشگاه
بودم بدنم خيلي کثيف شده بود . ميخواستم برم دوش بگيرم ديدم يه اصلاحي هم کنم بد
نيست . به عمه گفتم عمه جون خونه ژيلت دارين . رفت يه دونه آورد . گفتم عمه ميتوني
اين پشت گردنم رو واسم بزني بلند شده . گفت باشه تو برو دوش بگير الان ميام .
ميخواستم برم يادم افتاد من که با خودم شورت نياوردم . روم نميشد به عمه بگم .
خلاصه هر طور که بود به عمه گفتم . آخه عمه من که لباس نياوردم . گفت منظورت شرت و
ايناس ؟ . گفتم آره . گفت : اگه ميتوني بپوشي واسه علی رو بيارم بپوش ( شوهر عممه )
. گفتم نه بابا عمه يه چيزي گفتيا نميشه که . شورت که چيزي نيست که بشه واسه کس
ديگه رو پوشيد . با خنده گفت من و عمه ژيلات ( همين عمه بزرگم ) واسه همديگرو
ميپوشيم خونه هم بودني . منم گفتم آخه شما فرق دارين ولي منظورم از لحاظ زن و مردي
نبود . عمم گفت نه بابا چه فرقي داره . واسه شما يه سر داره ولي واسه ما نداره . من
همينجوري موندم چي بگم . گفتم خوب حالا چيکار کنيم . گفت خوب همون رو بيرون در بيار
در اومدي از حموم همون رو ميپوشي . من هم بعد کمي تته پته . ندونستم چي بگم گفتم
آخه نميشه که پس بايد قبل از اينکه در بيارمش پشت گردنم رو بزني . عمم يهو برگشت
گفت اوا عيبي نداره که توام . منم عمتم ديگه . گفتم آخه زشته . عمم برگشت گفت نه
بابا خيليم خوشگله . ديد من از اين حرفش جا خوردم . گفت نترس نخواستيم بخوريمش که .
ديگه من منظورش کاملا دستم . اومد . مثل اينکه آقا علی درست و حسابي بهش نميرسيده .
خلاصه رفتم حموم توي رختکن لخت شدم . شرتم هم در آوردم . رفتم تو . سرم رو که شامپو
زدم و شستم . تا اومدم دوباره شامپو بزنم .ديدم عمم داره در ميزنه . در رو زد منتظر
جواب نشد اومد تو . منم خجالت کشيدم دتم رو گرفتم جلو کيرم که هنوز خواب بود . عمم
گفت دوش رو ببند خيس نشم . دوش رو بستم . تا ديدم عمم هواسش به کيرمه ديگه کيرم
داشت شق ميشد . ديگه ديدم خيلي تابلو پشم کيرم هم زياد بود ديگه کيرم تو دستم جا
نگرفت .يهو عمم برگشت گفت تو دستت جا نميشه مجبوري ؟ گفت نميدونستم اينهمه خجالتي
بودنتو . گفتم اينکه ديگه طبيعيه گفت چرا . منم ديگه ديدم کار از کار گذشته . گفتم
مگه ميشه يه خانوم به اين خوشگلي به چيز آدم زل بزنه . آدم بي تفاوت باشه . گفت خوب
لفظ قلم نيا . راحت باش . دستم رو تا برداشتم عمه لیلا گفت اووه چند ساله بهش
نرسيدي . گفتم چطور گفت پشمات خيلي زياد سده . به جاي پشت گردنت بزار پشماي چيزتو
بزنم . گفتم چيمو ؟ گفت دودولتو خوبه ؟ گفتم يعني در حد دودوله ؟ گفت بسه پررو نشو
. خورد تو ذوقم . اما عمم زود گفت شوخي بودا . عمه گفت اينو که با ژيلت نميشه کاريش
کرد بزار اول با قيچي بزنم . رفت قيچي بياره ديدم با شلوارک و سوتين اومد تو . خيلي
کيف کردم . گفتم عمه اين چيه سوتين دختر بچه هاست ( آخه تا بالاي نوک پستونش بود )
گفت چطور ؟ گفتم آخه خيلي کوچيکه . مخصوصه ؟ گفت مخصوص چي ؟ گفتم هيچي بابا ولش کن
. گفت پيرهنم رو در آوردم که مو نچسپه بهش . گفتم منظورت پشمه ؟ خنديد . عمه گفت
بيا جلو ببينم . رفام جلو تا عمم نشسته بود روي صندلي تا چشمم از بالا به سينه هاش
افتاد کيرم دوباره شق شد . آخه خيلي بزرگ بودن . خيلي خم سفت و سفيد مثل برف . عمم
گفت چيه بازم اينو تيزش کردي واسمون . گفتم آخه تقصير خودته عمه جون . ببين وضعتو .
گفت خوب الان يه کاري کن اين بخابه رگاشم زده بيرون . بخوام تکو بخورم ميره تو چشم
. بعد با هم خنديديم . گفتم چيکارش کنم آخه ؟ گفتم يه لحظه بري بيرون من درستش
ميکنم ( ميخواستم جلق بزنم ) الان ميگيد اين چه احمقيه . اما از اينکه با عمه خودم
سکس کنم ميترسيدم . خيلي کار کثيفي ميدونستمش ( البته هستا ) .به خاطر همين حرفش زو
وسط نميکشيدم . عمم گفت چيکارش ميخواي بکني بدبختو ؟ گفتم حالا . گفت هر کار ميخواي
بکني جلوي من بکن . مثل اينکه حدث زده بود . گفت ميخواي جلق بزني ؟ خواستم بگم نه .
اما ديدم راه ديکه اي ندارم . گفتم آره . گفت خوب شروع کن . يه لحظه شحوت کل وجودم
رو گرفت . بي خيال همه چي شدم . گفتم خالي خالي که تا فردا طول ميکشه . گفت پس اگه
ميخواي يه کم شامپو بزن . گفتم نه منظورم از نظر شامپو و اينا نبود . منظورم رو
فهميد . گفت يعني ميگي لخت شم ؟ کامل نه ولي يه کارايي بکن که من حشري شم . گفت تو
شروع کن من باهاتم . يهو برگشت شلوارکشرو با شرتش رو با هم تا زير کونش کشيد پايين
. دستش رو انداخت دو طرف کونش رو باز کرد و قمبل کرد . سوراخ کونش کامل معلوم بود .
کسش هم از زير بيرون بود . همون جا کم مونده بود کل آب بدنم يه جا از کيرم بريزه
بيرون . اما خودم رو با زور نگه داشتم .گفت اگه ميخواي انگشت کن رودتر آبت بياد .
اونم مثل اينکه ميخواست منو شحوتي کنه که بکنمش . گفتم نه عزيزم هنوز زوده . گفت پس
تو ميخواي طولش بدي . گفتم عمه پستوناتو درار مردم . گفت چشم . برگشت پستوناشو از
بالي سوتين دراورد بيرون . دهنم وا موند ديدم واي چه پستوناي سرحال و خوشگلي . گفت
ميخواي بيشتر لذت ببري ؟ منم گفتم آره . گفت پس بيا جلوتر رفتم جلو فکر کردم ميخواد
ساک بزنه . کيرم رو گرفت . نشست رو زانو کيرم انداخت لاي پستوناش . گيرم داشت
ميترکيد . گفتم خشک خشک ؟ يه تف کردش رو کير من يه تفم انداخت لاي پستوناش . کيرمو
گذاشتم لاي پستوناش . اونم پستوناشو از دو طرف به هم فشار ميداد . سه چهار بار که
بالا پايين کردم آبم با فشار پاشيد زير فک عمه لیلا . گفت اي ديوونه ميگفتي زودتر
که اينقد بي جنبه اي ديگه . دهنم وا موند گفتم به اين ميگي بي جنبه ؟ هرکس ديگه اي
بود همون اول که قمبل کردي کل شيره جونش ميريخت بيرون . گفت يعني اين قدر سکسي ام .
گفتم آره خوش به حال آقا علی . يهو ياد عمه ژيلا افتادم . گفتم نکنه بيدار سه ببينه
با هم تو حموميم . اونم که نخود تو دهنش خيس نميشه . آبرومون تو فاميل ميره . گفت
نه بابا من از صبح اونقدر از اون بدبخت کار کشيدم که تا فردا بعد از ظهر ميخوابه .
يادم افتاد صبح ميخوام برم پيش عليرضا دوستم . گفتم عمه خوب بيا بزن حالا . گفت
راست ميگي . کيرمو شستم . رفتم جلوي عمه . تا عمه دستشو زد به کيرم کيرم دوباره مثل
چوب شد . عمه گفت اه بابا بازم که شروع کردي ؟ بابا تو ديگه کي هستي ؟ تو که همين
الان جلق زدي . آبتم هنوز زير چونمو لاي پستونمه . گفتم عمه تو هم يه چيزيت ميشه ها
من دارم سعي ميکنم بخوابه تو از پستونات تعريف ميکني ؟ گفت ديگه من طاقت ندارم .
کيرمو گرفت تا ته کرد تو حلقش . چندبار عقب جلو کرد . گفتم عمه گفتي اگشتت کنم
هنوزم رو حرفت هستي ؟ گفت آره حتي اگه ميخواي بکني ميتوني بکني اما فقط از کون .
چون بي جنبه اي يهو ديدي ريختي تو کسم حالا خر بيار باقالي بار کن . گفتم چشم عمه
جون . گفتم همونجوري قنبل کن . گفت تو کيرتو آماده کن . گفتم اول انگشت کنم ديگه
گفت باشه . قنبل کرد . گفتم خودم ميخوام لاي کونتو باز کنم . لاي کونشو باز کردم .
اول يه کم کسو کونشو از پشت ماليدم . بعد انگشت اشارم رو کردم تو دهنم خيسش کردم .
کردم تو سوراخ کون عمه . خيلي تنگ بود . به شوخي گفتم عمه سوراخ کونتو بخورم . گفت
همش واسه خودته . گفت سوراخ کونمو يکم زبون بزن گلگلکم مياد خوشم مياد . يه که
سوراخ کونشو زبون زدم . بعد دوتا انگشتم رو با هم کردم تو سوراخش يهو يه داد نه
خيلي بلند کشيد . گفتم عمه الان آبجيت بيدار ميشه ها . گفت ببخشيد . گفت نميخواي
بکني تو سوراخم . سه سايته داري انگشت ميکني سوراخ کونمو . گفتم چرا . تو باز کن
کونتو . دستشو انداخت باز کرد . سوراخش يخه کم گشادتر شده بود اما نه زياد کير منم
کلفته . عمه گفت کيرتو بيار جلو يواش يواش بمال به سوراخ کونم بعد بکن تو . کيرمو
يه تف زدم . ميماليدمش به سوراخ کون عمه لیلا اونم شل ميشد . بعد گفت بسه بکن تو
کونم . کرم رو گرفتم کردم تو سوراخ کونش يه تکون داد خودشو بعد گفت اينجوري کمردرد
ميگيرم بزار مدل سگي قنبل کنم . گفتم عمه ولي ماشالا خيلي حرفه اي ها . گفت آخه علی
خيلي سليقش با بقيه فرق ميکنه به خاطر همون هر نوع سکسي رو رو من امتحان کرده من هم
ياد گرفتم . چند بار که عقب جلو کردم عمم گفت وحید دستتو از پايين بنداز کسم رو
بمال که تو تموم ارضا شدي من تو کف نمونم . منم دستمو انداختم ديدم واي چه کس نرمي
. يه دو سه دقيقه که ماليدم عمه ديدم داره ارضا ميشه . هي داد زد بکن بکن تو کونم .
کسمو بمال . تندش کن . همينا رو هي گفت بعدش يه اه کشيد . بدنش شل شد . سوراخ کونشم
شل شد . رفت و آمد کيرم هم راحت تر شد . ديدم عمه با يه صداي خمار گفت وحید زودتر
تمومش کن من خوابم داره ميگيره . بي حال شدم . چندتا که تلنبه زدم يه کم تندش کردم
.ديدم آبم بازم ميخواد بياد کيرم رو از تو سوراخ کون عمه کشيدم بيرون . آبم رو
ريختم رو کون عمه بعد يه که کونشو با ليزي آب کيرم ماليدم تا يه کم حال اومد . پاشد
شلوارکشو شرتشو گذاشت تو رخت کن يه دوش گرفتيم . من با اينکه کيرم خوابيده بود ديدم
ديگه فرصت شايد پيش نياد گفتم زير دوش يه بار ديگه بکنمش اما عمه مخالفت کرد . گفتم
حد اقل لاي پاهات بندازم . گفت باشه بدن عمه رو کلا ليف کشيدم کامل کفي شد . از عقب
بغلش کردم کيرم رو انداختم لاي پاهاش . پستوناش رو هم گرفتم تو دستام گرم و ليز .
کيرمو که عقب جلو ميکردم . کيرم ميخورد به کس عمه به خاطر همين عمه هم دوباره ارضا
سد منم آبم اومد اين سري عمه رو خوابوندم و ابم رو روي کسش ريختم . البته اين سري
آبم کمتر بود . بعدش ديگه احساس کردم کيرم درد ميکنه . کمرم هم همينطور . خلاصه
آخرش هم قسمت نشد که ما اين پشماي کيرمون رو بزنيم . پشت گردنم هم همينطور . با عمه
از حموم در اومديم . صبح که بيدار شديم عمه ژيلا سر صبحانه گفت چقدر رنگت واشده
لیلا ؟ حموم بودي ؟ من گفتم فهميده . اما عمه لیلا گفت آره قبل از اينکه شماها
بيدار شين من رفتم دوش گرفتم . . من هم نزديکاي ظهر بود رفتم پيش دوستم عليرضا و و
بعد برگشتم فرديس . بعد اون هر وقت عمه رو ميبينم اون نگاش يه کير منه منم نگام به
پستوناي عمه .

 

No comments:

Post a Comment